پارت بیست و یکم :

نتیجه‌ی همه‌ی سفارش‌هایش شده بود بی‌احتیاطی امروز. قبل از اینکه ساکن این خانه شوند به مادرش گفته بود که مدتی پابند می‌شود و باید تحمل کند‌. ولی امروز ...

صدای زنگ تلفن فرصت نداد افکارش کش بیاید.

عماد بود. به محض اینکه جوابش را داد او گف ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.