پارت چهارده

زمان ارسال : ۳۹۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

جوری وانمود کرد که گویی حوصله‌ی شنیدن ندارد. پس آخرین دست نوازش را روی سر حیوان زبان‌بسته کشید و کنار همان بوته رهایش کرد.

بلند شد. از همان پله پایین رفت و مرد جوان را به حال خودش گذاشت. یاسین سرش را رو به آسمان گرفت و پرسید:

_ اینم امت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.