آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۳۹۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
پدرم و نوید با دیدن یکدیگر به هم دست دادند. پدرم با لبخندی بر لب گفت:
ـ چطور بعد این همه مدت برادر و خواهر همدیگهرو پیدا کردین؟
ندا گفت:
ـ قضیهش مفصله!
و این بار پدرم بود که در معرض توضیحات ماجرای پیدا شدن برادر زنش قر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زهرا
00عالی هرچقدر بگم کم گفتم زبونم از توصیفش بیان نیس