پارت دوم

زمان ارسال : ۳۹۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

فصل 2
نیم ساعت زودتر از موعد مقرر سر کار بودم تا اتفاق روز پیش دوباره تکرار نشود. روی صندلی نشسته و در حال بررسی عکسهای مربوط به صفحات مجله بودم که از در نیمه باز اتاقم چشمم به یکی از همکارانم افتاد که داخل دفتر شد. سلام کرد و لبخندزنان جواب دادم:
ـ چه زود اومدی!
ـ ندیدی دیروز سر تاخیر تو چی کارکرد؟
ـ آره برای بقیه درس عبرت شدم.
لبش را گزید و گفت:
ـ خیلی رفتارش باهات بد

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ساحل

    00

    بنظر داستان جالبی هست باسپاس

    ۲ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤🌹

    ۲ ماه پیش
  • Z

    00

    خوب

    ۲ ماه پیش
  • فلاح

    00

    عالی

    ۴ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤🙏

    ۴ ماه پیش
  • دنیا

    00

    خوب

    ۶ ماه پیش
  • رها محسنی

    00

    عالی

    ۹ ماه پیش
  • روژین

    00

    دو پارتی که خوندم قشنگ معلومه رمانه عالیه دست گلت درد نکنه مرضیه جون

    ۹ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    سپاس از لطفت عزیزم💖

    ۹ ماه پیش
  • M

    00

    خوبه

    ۱۱ ماه پیش
  • نازنین

    00

    عالیه

    ۱۲ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤🌺

    ۱۲ ماه پیش
  • گیتی

    00

    عالی

    ۱ سال پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤🌺

    ۱ سال پیش
  • صبا

    00

    عالی

    ۱ سال پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤🌺

    ۱ سال پیش
  • بهار

    00

    سلام دست نویسنده گل دردنکنه

    ۱ سال پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ❤🌺

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.