پارت هشتم

زمان ارسال : ۳۷۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه


- دیگه مهم نیست، حواست باشه دارم میام.

با احتیاط پشت درختی ایستاد و به زن تقریبا سی ساله‌ای که از چند فرسخی داد می‌زد معتاد است، خیره شد.

رها چطور با او دم خور شده بود را نمی‌دانست؛ اما حسش می‌گفت این زنک از جای رها خبر دارد. ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.