پارت پنجم

زمان ارسال : ۳۹۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

_ پس با دکترشم حرف زدی؟
_ مفصل!
_ اونوقت دکتر از کجا فهمیده چشه وقتی حرف نمی‌زنه؟!
حرکت کرد. باز هم انگشتانش را روی میز گذاشت و بهم تابید. چشم در چشم مادرش گفت:
_ از طریق گفتگو با اطرافیان و درآوردن سوابق خانوادگی. متاسفانه قهر صبرا بیشتر برمی‌گرده به مشکلات درون خانوادگی تا اتفاق وحشتناکی که براش افتاده. در واقع ... در واقع اون اتفاق تلنگری بوده که صبرا رو هل داده ته دره. اون د

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زینب

    10

    از محبت بین مادر وپسر خوشم اومد.کاش همه خانواده ها در تمام شرایط با بچه هاشون بودن وهمراهشون

    ۱ ماه پیش
  • ....

    00

    عالی

    ۸ ماه پیش
  • مریم السادات نیکنام | نویسنده رمان

    😍😍😍😍

    ۸ ماه پیش
  • ستی

    00

    خوب بود

    ۱۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.