سیاهی لشگر به قلم آمنه آبدار
پارت صد و هشتم
زمان ارسال : ۱۶۰ روز پیش
- باز من یه نفعی دارم علف هرز!
نیهان با حرص روی میز کوبید که برگای دوتامون ریخت و از جا پریدیم.
با عصبانیت از روی صندلیش بلند شد و کف دستهاش رو روی میز گذاشت.
نگاه آتیشیش رو که عصبانیت داشت توش شعله میکشید روی من و پیمان گردوند.
- یعنی یه بار دیگه ببینم دارین کلکل میکنین، بحث میکنین، خشتکتون و پرچم میکنم.
هر دوتامون ساکت نشستیم و چپکی به هم نگاه کردیم.
من نونم
زمان پارتگذاری رایگان : 1 روز در هفته یعنی روزهای (شنبه) تعداد 2 پارت به صورت خودکار رایگان میشود و میتوانید مطالعه کنید.
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.