پارت هشتم

زمان ارسال : ۳۰۱ روز پیش

وارد اتاق خواب ساموئل شدند. کمدش را باز کرد و تمام لباس‌هایش را از جا رختی در آورد و روی تخت انداخت. تک تک لباس‌ها را روی تن الکس چسباند که ناگهان طاقت الکساندر تمام شد و گفت:

_ بس کن! هیچ کدوم از اینا اندازه من نمیشه.

ساموئل کمی ف ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید