پارت دوم

زمان ارسال : ۱۸۲ روز پیش

صدای ساموئل  در گوشش طنین انداخت:

_  حالت چطوره؟  بهتری؟

در جوابش با صدایی گرفته پرسید:

_ بالاخره تصمیم گرفتی جای مزار دخترامو بهم بگی؟

  ساموئل کمی مکث کرد و بعد با صلابت پاسخ داد:

-بهت گفتم که ما فقط کارمن رو دف ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید