تاریکترین سایه به قلم فاطمه مهدیان
پارت بیست و یکم :
سرمای سرامیکها از پاهایم شروع و به کل بدنم انتشار یافت.
تک تک سلولهایم منقبض شدند.موهای دستم از شدت سرما سیخ شده بودند.بر سرعت قدمهایم افزودم.
دستگیره کمد را گرفتم و آن را باز کردم.انتظار دیدن این حجم از لباس را نداشتم.کمد با انواع ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما