پارت سیزده :

نامحسوس نفس عمیقی می‌کشد و نفسش را لحظه‌ای در سینه نگه می‌دارد. با همان اولین جمله‌ی سپیده فهمیده بود، حدسش در مورد نقشه‌هایی که خواهرش در سر دارد درست است، اما فکر نمی‌کرد اینقدر سریع وارد عمل شود. صدای موزیک از تب و تاپ و گرومپ گرومپ اولیه‌اش افتاد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.