پارت پنجاه

زمان ارسال : ۱۳۵۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

حسام کمی آب خورد و سر جنباند:« نه، بپرس»

نیهان ابرو بالا انداخت و آهسته پرسید:« اوم... به حامد چی گفتی که ناراحت رفت، دیگه هم خبری ازش نشد؟!»

حسام نفسش را بیرون داد و گفت:« سؤال پیچش کردم که کی اومده؟ چرا اومده؟ چی گفتین به هم؟! اونم فهمی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.