پارت سوم

زمان ارسال : ۴۰۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

سلنا سمت اتاق دوید و صدای گرشا پشت سرش رفت:

-نمی‌خوام عمو. زود می‌رم!

یاشار جایش جواب داد:

-کجا حالا.

دستش را سمت پایین انداخت:

-کارت دارم.

کاغذی را که همراه آورده بود سمت یاشار گرفت:

-اطلاعاتی که خواس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.