پارت هفتم

زمان ارسال : ۳۷۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

پس به اتاق خوابمان برگشتم و به جان کلکسیون کروات‌های محبوبش افتادم.قیچی را از روی میز آرایشم برداشتم و تک‌تک کراوات‌ها را به دو نیم تقسیم کردم.آخرین کراوات ،کراوات پدرش بود‌.پس ازقیچی زدن آن لبخند بزرگی بر لبم شکل گرفت.می‌دانستم با از بین بردن تنها ی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.