تاریکترین سایه به قلم فاطمه مهدیان
پارت سوم
زمان ارسال : ۳۷۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
بوم انگار یک بمب در سرم منفجر شد .تمام باورهایم به یکباره فرو ریخت .من تمام چند ساعت گذشته به خانه نیامدم تا آرام شوم . تمام مدت فکر میکردم، کار طلافروش بوده است.حتی به فکر شکایت افتادم .حالا انگار کسی سیلی محکمی بر روی گونهام نواخته بود.دیگر نتوانس ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما