پارت چهارم

زمان ارسال : ۳۷۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

ـ بله؟ چی شده؟ غروب بهت گفتم فردا میام میبینمت.
سکوتی چند ثانیهای برقرار شد. صدای نفسهای عصبی و بعد از آن صدای دلخورش بلند شد.
ـ نگرانت بودم. اینو نمیتونی درک کنی بعد از این همه سال؟
چشمانم را بستم بر روی فقدان نگرانیای که همیشه از کسی دیگر انتظار داشتم و نبود، و حالا با چهرهای کریه در برابر دیدگانم نقش میبست. سعی کردم آرام باشم و خواستم حرفی بزنم که میان حرفم آمد.
ـ کی میخوا

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ❤️

    00

    خوبه

    ۸ ماه پیش
  • محدثه

    ۱۴ ساله 00

    عالی بود

    ۱۲ ماه پیش
  • رویا یزدانپور | نویسنده رمان

    ممنون از نگاه زیبات دختر نازم💋

    ۱۲ ماه پیش
  • رویا یزدانپور | نویسنده رمان

    این رمان رایگان شده. اگه دوست داشتین میتونین به راحتی به‌خوندنش ادامه بدین عزیزم💛از بودنتون در کنارم خوشحال میشم

    ۱۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.