نفس در قفس به قلم مهدیه فیضی
پارت دوم
زمان ارسال : ۳۷۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
با کف دست به سرش میزند و بی اختیار اشک از چشماناش جاری میشود. تلفن را برمیدارد و شماره مادرش را میگیرد. بعد از چند بوق پاسخ میدهد:
_ سلام دخترم! خوبی کاری داری؟
_ مامان! بیمارستان چه خبره؟ اخبار چی میگه؟ من میترسم!
_ هدیه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
دانه
00ببخشید خانم فیضی میشه پارت هاتونو متوسط باشه ممنون میشم