پارت چهارده

زمان ارسال : ۳۸۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 13 دقیقه


ریحان به بدبختی چند ساعت مرخصی گرفته بود تا از خانه بیرون بزند. غذا را بار گذاشته بود و زیر نگاه پر از پرسش لیلا دوام آورده بود. توی دلش به او می‌خندید اگر با دیدن او در اتاق شبانه چنین شده بود اگر از راز مگویش با مهراد سر در می‌آورد چه می‌شد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.