سبوی شکسته به قلم زینب اسماعیلی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۳۸۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
این واقعا آخر بدبیاری بود .نفسم توی سینه حبس شده بود. قلبم نمیتپید، انگار که وحشیانه میکوپید و قصد داشت قلبم را بدرد و بیرون بیاید. یک حس کاملا تازه. همانطور بلاتکلیف کنار درختی که آخر صف بود ایستادم. تنهی درخت حسابی نم کشیده بود. با صدای زنگ گو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
غلامی
00سلام خانم اسماعیلی یعنی اگه عضو رمان نشیم نمیتونیم بقیه پارت هارو بخونیم