طعم تلخ زندگی به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت بیست و هفتم
زمان ارسال : ۱۲۹۵ روز پیش
بهزاد تماس را قطع کرد و نفسش را بیرون داد. دستی به صورتش کشید که صدای مهدخت را شنید:
- چیزی شده؟
نگاهش را بالا گرفت، مهدخت هنوز لباس عوض نکرده بود و با همان پیراهن قرمز رنگ ایران، مقابلش ایستاده بود. لحظهای نگاهش روی اندام دخترانه و بکرش چرخید و پلک بست. عطر سرد و زنانه
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آرام
915کاش بهزاد و مهدخت عاشق هم شن من اصلا فکر نمیکنم بهزاد دو تا بچه هم سن مهدخت داره بس که جوون و خوشگله
۴ سال پیشمغرور
161مگه بهزاد رو دیدی؟
۴ سال پیشسننه
111همین بگو
۴ سال پیشداروین
152نههه عاشق هم نشنننن جای باباشه اصلاااا خوب نیستتت
۴ سال پیشرهایی
112بهزاد سن پدر مهدخت و داره اونوقت عاشق هم بشن؟😐😐دیوونگی این کار واقعا هرچقدرم سختی بکشه بهتر از اینه ک عاشق یه پیرمرد بشه
۴ سال پیشبنده خدا
۱۵ ساله 64پیرمرد خرفت😑جای پدرشو داری وایی حالم بهم میخوره اگه عاشق هم شن خیلی ناجور میشه😐
۴ سال پیش....
22حاجی پسر بهزاد از مهدخت بزرگتره چی چیو عاشق هم بشن😐
۴ سال پیشحاتم
53نکنه بهراد عاشق مهدخت بشه مسخره میشه
۴ سال پیشهستی
32نویسنده جان جدت این دو تا عاشق نشن ها 🤐گف یه پیرو یه مادر فک کنم عاشق پسره شه 🤔🤔🤔متشکرم از همکاری شما نویسنده عزیز🙂^_^:-)✨✨✨❤️❤️⚡
۴ سال پیشZarnaz
۱۷ ساله 40عالیییییی💜😍😘
۴ سال پیشآرام
50نه والا ندیدم از تعریف کردن شون متوجه شدم !😝
۴ سال پیشهستی
81واقعا مهدخت نمیدونه به خاطر کدوم گناهش هست که اینطوری شده؟!
۴ سال پیششکیبا
161لطفا لطفا عکس شخصیتا رو بزارید😢 ممنون از نویسنده عزیز😀
۴ سال پیش^_^
231شاید مهدخت عاشق پسر همسایه پایین بشه
۴ سال پیش
نرگس
40وای اگه این دو تا عاشق هم بشن خیلی بد میشه نویسنده نکنی اینکارو ها کاش بره حداقل عاشق اون پسره طبقه پایین بشه