پارت سی و ششم :

مهدی:

_چیکار میکنی؟!

درحال نفس زدن اول به دستشویی خالی و بعد به بابا نگاه کردم که ایستاده بود تو راهرو و با تعجب نگاهم می‌کرد!

_معلوم نیست؟!

مهدی:

_چرا، داشتی با در کشتی می‌گرفتی؟!

_در قفل شده بود!

دوب ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.