سایه ی من (جلد دوم) به قلم زهرا باقری
پارت سی و ششم :
مهدی:
_چیکار میکنی؟!
درحال نفس زدن اول به دستشویی خالی و بعد به بابا نگاه کردم که ایستاده بود تو راهرو و با تعجب نگاهم میکرد!
_معلوم نیست؟!
مهدی:
_چرا، داشتی با در کشتی میگرفتی؟!
_در قفل شده بود!
دوب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Niloofar
00ماهیر کم بود برادراشم اضافه شدن؟😑 این میلاد چقد بدشانسه ک شبیه پدربزرگشه ها🤦 ♀️