در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت شصت و هفتم
زمان ارسال : ۳۹۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 9 دقیقه
- میگم این مهناز خانم عجب دستپختی داره! بهم قول داده که فردا خورشت بادمجون یادم بده!
فرهاد جوابی نداد. لبخندِ کوچکِ روی لبان گلشن خشک شد.
- یه جوری شدی! چرا خودتو میگیری؟
این بار فرهاد خیلی نامحسوس لبخند شیطنت آمیزی زد و باز هم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطی
00گلشن چقدر حرص میده منووووووووو