پارت هجده :





میان حرفش می پرد.

- ندا کم وراجی کن بذار من هم یه حرفی بزنم.


نفسی گرفت و سکوت او را که دید به حرف آمد.

- یزدان هم خوبه مگه می شه من رو داشته باشه و سر به دیوار بزنه؟

فقط تنها مشکلی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.