در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت شصت و دوم
زمان ارسال : ۴۰۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه
شب هوا آنقدر سرد بود که استخوان میترکاند. بر خلاف شبهای دیگر به خاطر همین سرما توی حیاط بر روی تخت چوبی محبوبشان ننشستند.
به دور کرسی نشسته بودند و یک کاسه بزرگ تخمه داغ به همراه یک ظرف میوه وسایل پذیرایی شان بودند.
مرتضی ظرف میوه را ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
مینا
00این بار سومیه که دارم این رمان معرکه رو میخونم واقعا رو دستش نیست.هر بار هم که میخونم برام تازگی داره واقعا فوق العاده مینویسی🔥🔥قشنگ سریاله