در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت شصت
زمان ارسال : ۴۰۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
*****
گلشن ایستاده بود کنار یک صندلی زرد بد رنگ و صورت مشتریاش را اصلاح میکرد. ستاره به او گفته بود حالا که زن فرهاد مظفری است دیگر احتیاجی به کار کردن ندارد اما او نمیخواست شغلش را از دست بدهد و خودش را تمام و کمال متکی به فرهاد ببیند! حال ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
شیم شیم
10اقا این طبیعیه که من دوس ندارم این رمان تموم بشه؟!🥲❤️