مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت دوازده
زمان ارسال : ۱۱۶۵ روز پیش
در اتاق نریمان رو بی هوا باز کردم تا عصبانیتم رو سرش خالی کنم که دیدم بیسر و صدا به همراه نازی نشسته و درس میخونه.
پوف کلافهای کشیدم و دوباره به هال برگشتم؛ داخل آشپزخونه شدم و خواستم سمت یخچال برم که شیما گفت: عا خوب شد اومدی؛ حرفمون نصفه م ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
yesta
171نیاز به جای اینکه خوشکل باشه ، جذابه عاشق اخلاق نیاز شدم:) خدا رو شکر مث بقیه رمان ها نیست دختره چشم رنگی داره از خوشگلیش دهن همه وا بمونه 🤫 تو یه کلام عالی عکسهام به شخصیت ها میان🙂نویسنده جون مرسی