ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت چهل و هفتم
زمان ارسال : ۳۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
-بهم گفت عزیزمن؛ دوست داشتم بمیرم. قلبش رو تیکه تیکه کردم، از زندگی انداختمش، موهاش رو سفید کردم! باز هم بهم میگه عزیزمن.
پریشون احوال شقیقهم رو به دستهی صندلیش میچسبونم:
-کاش میذاشتی خودم رو اون شب خلاص کنم. من لای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زینب
۱۸ ساله 10من یعنی فقطوفقط منتظرم عکساشونوببینم ماهی لایق بهترین هاست🌿