پارت سی و دوم

زمان ارسال : ۳۷۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

نگاه روی رگ‌های برجسته‌ گردنش می‌کشم و با صدا بزاق دهنم رو فرو می‌خورم. یه‌جوری قالب تهی می‌کنم که انگار من متهمم و سامیار بازجو. با تته‌ پته می‌گم:


-من رو... نواب توی قمار فروخته، اون‌جا با شیدا آشنا شدم.


حرص زده به سمت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید