پارت بیست و پنجم :

به خاطر شدت برخوردم به زمین هنوز احساس درد می‌کردم ولی این درد نبود که بهم اجازه‌ی حرکت نمی‌داد...

انگار قفل شده بودم. با اون لباس نازک و شلوار خونگی کنار فضای خاکی رودخونه دراز کشیده بودم و به سختی نفس می‌کشیدم.

ولی تا کی می‌تونستم همو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.