سایه ی من (جلد دوم) به قلم زهرا باقری
پارت بیست و چهارم :
- همه چیو گرفتین؟
ده ثانیه سکوت برقرار شد، سه تایی داشتیم فکر میکردیم که یهو مهرداد با نگرانی گفت:
- شامپوم!
ولی همینکه خواست برگرده تو خونه بابا دستشو گرفت:
- وایسا سرجات ببینم! قراره بریم هاوایی؟ گفتم فقط وسایل ضروری!< ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نیلوفر ابی
00وای وای من جای میلاد قلبم داره وایمیسته سکته نکنه یه وقت