پارت نوزده :

-ببین کم نیاوردم، ببین دووم آوردم! چون معتقدم یه روزی خلاص می‌شم. یه روزی می‌رسه که من رنگ خوشی می‌بینم و از ته دل خوشم یه نفس راحت می‌کشم. منتظر روزی هستم که از بند رها بشم. هیچی این زندگی تقصیر من نبوده ماهی.


ازش جدا می‌شم و صورت مقا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.