پارت پنجاه

زمان ارسال : ۳۹۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 12 دقیقه

نگاه مات پیمان به دهان او بود که وقتی نام فرهاد را به زبان می‌آورد، ارتعاش صدایش بیشتر می‌شد و این وحشتناک و بی‌رحمانه بود.

گلشن خیلی طلبکارانه به تندی پرسید:

- بگو دیگه! بگو منتظرم... چرا حرف نمی‌زنی؟

پیمان بی اختیار زیرلب گفت:< ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید