پارت بیست و سوم

زمان ارسال : ۴۱۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

بعد از رفتنش مهمان‌ها کم کم عزم رفتن کردند و عمارت کم کم خالی شد.

همان چند ساعت، دلنیا را بی‌اندازه خسته کرده بود.

آخرین مهمان را که راهی کردند، خزال نگاه مغروری به دلنیا انداخت.

- درسته زبون تند و تیزی داری اما راضیم ازت، خیلی خ ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.