پارت چهل و سوم

زمان ارسال : ۱۳۶۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

صدای مرتعش و بغض‌آلود نیهان بلند شد:« دِ بکش بالا اون لامصبو، خداوکیلی بی‌خیال این لباس و اون مجلس کوفتی می‌شم‌آ!»

حسام که از دیدن زخم‌های تنش متأثر شده بود با اخم غلیظی زیپ را بالا کشید و نفس سنگینش را بیرون داد؛ همزمان زیر لب گفت:« آشغالای عو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.