خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت چهل و سوم
زمان ارسال : ۱۳۶۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
صدای مرتعش و بغضآلود نیهان بلند شد:« دِ بکش بالا اون لامصبو، خداوکیلی بیخیال این لباس و اون مجلس کوفتی میشمآ!»
حسام که از دیدن زخمهای تنش متأثر شده بود با اخم غلیظی زیپ را بالا کشید و نفس سنگینش را بیرون داد؛ همزمان زیر لب گفت:« آشغالای عو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
.
۱۵ ساله 100دوستان یه رمان هست ک پسره میره دزدی از خونه یه دختر ک بوکسوره اگ کسی میدونه اسم رمانش چیه لطفا بگه