پارت هفده

زمان ارسال : ۴۳۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

- بعدش سرت رو توی همون محله‌ای که انگ بی‌غیرتی بهم زدند میچرخونم و با افتخار سرت رو نشون میدم.

تمام تنش می‌لرزید، تمام تنش درد میکرد، زخم گلویش میسوخت‌. تیر میکشید و فریادش در گلو خفه شده بود‌.

نمی‌دانست چقدر اما به قدری جیغ کشید و فریا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.