پارت پنجم

زمان ارسال : ۱۱۷۲ روز پیش

در رو تا ته باز کردم و به چارچوب تکیه دادم که از جاش بلند شد و مظلوم و بی‌حرف نگاهم کرد.

نیم‌نگاهی به دفتر و کتاب‌هاش که روی میز ولو بود انداخت و اخم‌هام رو تدی هم کشیدم؛ دهنم رو باز کردم خواستم بهش بتوپم که صدای نیما مانعم شد.

- داشت درس ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید