پارت چهل

زمان ارسال : ۱۳۶۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 8 دقیقه

قصه‌ی بودن من، قصه‌ی تکراری بود؛ شب و روزم مثل آسمون رگباری بود.

من واسه خودم که زندگی نکردم هیچوقت؛ زندگی کردن من همیشه اجباری بود.

بغضی تو سینمه که بشکنه دریا می‌شم؛  این روزا بدجوری دارم تک و تنها می‌شم.

کاری با این دل بیچاره‌ی م ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.