خواهر خوانده به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۱۳۶۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 10 دقیقه
لعیا کنار اصلان نشست و با اخم ظریفی به حسام و حامد نگاه میکرد. حسام سوک لب به دندان گرفت و با اندکی تامل گفت:« با حرفایی که نیهان راجع به اینجا زده و اون آثار شکنجه رو تن و بدنش؛ قانون اون دختر رو تحویل شما نمیده و میفرسته بهزیستی، نیهان هم نه ای ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
درسا
۱۶ ساله 20چهارده شال تفاوت سنی .....واو •-•