پارت ده

زمان ارسال : ۴۸۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 2 دقیقه

اما برای نخستین بار با عمو هم‌ نظر بودم و از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم.


زندگی در عمارت!


حتی در خواب هم هیچ وقت همچین چیزی را نمیدیدم. از طرفی می‌توانستم هر روز مریم را ببینم.


- سلمان، اون قضیه دیگه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.