ققنوس در بند به قلم محدثه کمالی
پارت هشتم
زمان ارسال : ۴۸۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
- اللهاکبر بچه! عموت از تهران اومده! نمیخوای خوب باشه غذاشون؟
از روی دامن مشکی سوگند نیشگونی از پایش گرفتم و به نگاه متعجبش، چشم غرهای رفتم.
- حالیت نی خودش چقدر حرص میخوره که بیشترش میکنی؟
خم شدم و ج ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما