پیله جدایی به قلم زهرا باغشاهی (زرناز)
پارت بیست و ششم
زمان ارسال : ۴۴۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
متعجب گفتم:
- اینا چیه؟
تو هوا تکون داد و گفت:
- کلیدن دیگه مادر مشخص نیست؟
پقی زدم زیر خنده و گفتم:
- عزیزخانم، من و دست کم گرفتین؟ یعنی اینقدر خنگ میزنم؟ منظورم اینه به چه کار من میان؟
عزیزخانم با خندهی من خندید و گفت:
- اینا کلیدای ویلای رشته، ویلا که خالیه و داره خاک میخوره. تو هم که وقتی خودمون ویلا داریم، محالاته بذارم بری هتل.
تشکر کردم و گفتم:
-