پیرانا به قلم مرجان فریدی
پارت بیست و سوم :
سرمای سرامیک ها،به جان استخوان هر دو زانویم ریختند…
موهای تنم قیام کردند،با لرز،چشمانم را به نگاه کثیفش دوختم.
با لذت وافری نگاهم میکرد.
_بخیه بازوش و باز میکردم…خوب جوش خورده، دختر قوی ایه!
با نفرت نگاهش کردم…
چشمانم از شدت حرص و نفرت به سوزش افتاده بودند.
_چیه!؟
به سمتم آمد.
مقابلم قرار گرفت،کمی مقابلم خم شد
_اعصبانی شدی!؟
چشمانش را با ناراحتی جم
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۵۱۱ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
Setayesh
00با این هوای که یخبندان دارم میمیرم از شدت فشار و گرما و حرص
۲ ماه پیشSetayesh
10لعنت به این آدم های کثافت البته که آدم نیستنننن
۲ ماه پیشسحر
00قلبم هزار تیکه شد
۲ ماه پیشزینب
80خدایا چرا بعضی از آدمای اینقدر کثافتن مگه انسان دوستی تو سرشت ما نیست؟
۲ ماه پیشrozhina
60یه جوری اون وضعیت اسفناک رو توصیف و صحنه سازی کردی که با تموم وجودم می تونم درک و حتی اون محیط رو تصورش کنم.. عجیبه.
۱ سال پیشمبینا
۱۹ ساله 133لطفا اگر امکان داره پارت های بیشتری در هفته بزارین چون دوتا واقعاااااااا کمه تا میای شروع کنی تموم میشه
۱ سال پیشمرجان فریدی | نویسنده رمان
دوتا نیست، شش پارته، در هر قسمت سه پارت قرار میگیره
۱ سال پیشفریماه
70دلم از این دنیای کثیف فقط مرگ می خواد
۱ سال پیشسودا
20حالم بد شد اه
۱ سال پیشساقی
20برگام همش داره میریزه بخدا
۱ سال پیشاسما
40یادمه پائولا به ترسا گفت من در برابر***یه آدم عادیم حالا میفهمم چی می گفت🤯🤯🤯🤯🤯🤯😭😭😭😭😭
۱ سال پیشShadi
40من هیچ حرفی ندارم فقط منتظر کشته شدن***با بدترین شکل ممکنم که البته مردنم کمشه بنظرم باید تا اخر عمرش یه جوری که نمیدونم چجوری فقط عذاب بکشه یه ذره حال کنیم 😂😂
۱ سال پیشARAM
100مثلا خودش و تبدیل به لولیتا کنن😔
۱ سال پیشتارا
10وایییی نمیتونم هضم کنم این پارتو
۱ سال پیشHana
40ترسناکه خیلی خیلی ترسناکههه هر لحظه بیشتر از قبل حالم ازشون بهم میخوره
۱ سال پیشاون دختر ۱۴ ساله
95بچه ها بیاین دست به یکی کنیم اعتراض کنیم تا پارت هار افزایش بده بده دوتا پارت در هفته خیلی کمهههههه😭
۱ سال پیش
مرضیه
۲۶ ساله 00وای حالم بد شد تهوع دارم😬