پارت دوازده :

*شروع فلش بک*

من ته تغاری خونواده ی نه نفره مون بودم... آتام دامدار بود و چند تا ملک هم داشتیم و دستمون به دهنمون میرسید... پنج تا قارداش (برادر) بزرگتر از خودم داشتم که سه تاشون ازدواج کرده بودن... یه باجی (خواهر) بزرگتر از خودمم داشتم که از ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.