پارت دوازده

زمان ارسال : ۴۸۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

شوکه گفتم:
-چی؟ چه طور نمی شه؟ همه با اقوام خودشون تماس میگیرن به من که رسید شد ممنوع؟
ضربه ای به میز زد و گفت:
-خونسردیت رو حفظ کن، این اولیش.
دوم این که تا زمانی که اجازه ندادم نمی تونی با کسی تماس بگیری.
کف جفت دست هایم را روی میز کوبیدم و گفتم:
-و دلیلش؟
بغل مشتش را روی میز کوبید و گفت:
-چون من می گم.
حرصی و نفس زنان نگاهش کردم. می دانستم هر عکس العمل خشنی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ماریا

    00

    مرسی عزیزم. خسته نباشی🌹🌹🌹مایا😂😂🤦🏻🤦🏻پارت بعدی بیا زود باش بیا

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.