پارت هشتم

زمان ارسال : ۴۹۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

از روی سنگفرشی که باغ رو به سمت خونه ی بابا خان هدایت میکرد گذشتم و رسیدم جلوی در.. بازم سودای شیطون درونم فعال شد و شروع کردم به ضرب گرفتن روی در و با صدای بلند خوندم:

"من آمده ام وای وای

من آمده ام

عشق فریاد کند

...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.