سودا به قلم آزاده انصاری
پارت هفتم
زمان ارسال : ۴۹۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
با گرمای دستی که روی دستام نشست، رشته ی افکارم پاره شد و از مرور خاطراتم دست برداشتم...
سرم رو بلند کردم و سهند رو دیدم که پشت سرم ایستاده بود و از سمت چپ تا کمر خم شده بود سمتم، که صورتم رو
ببینه... همین که نگاهم بهش افتاد گ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فاطمه
00خوب بود