سلنوفیلیا (ندیمه قرتی) به قلم نسترن قره داغی
پارت صد و نوزده
زمان ارسال : ۴۳۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
متقابلا با مکث نگاهم کرد و بعد ریلکس شونه بالا انداخت و گفت: نگران نیستم، خوشبخت بشین! من فقط از اینکه یه نفر بخواد کسی با زور دوستش داشته باشه متنفرم.
سری به نشونه ی تایید تکون دادم و گرفته به منو زل زدم که چند لحظه بعد دوباره گفت: اون جور که به نظر میاد همیشه طرفدارهای زیادی داری... اینکه بهت ابراز علاقه کنن برات عادی نیست؟ چرا وقتی موضوع به یاشار رسید انقدر تحت فشار قرار گرفتی؟
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نارسیسشونم
10حس میکنم ایلی باهاشون میره چون هنوز خیلی چیزا معلوم نشده اصن ایاز چیشد اینکه ایدین برگرده روستا دوباره زندانی میشه ولی یاشار ازاده قضیه ش چیه هنو خیلی چیزا معلوم نیس پس ایلی باید برگرده روستا
۱ سال پیشتو
۱۵ ساله 00دختره با پیکان میزنه به یه ماشین مدل بالایی بعد مجبور میشه بره خونه پسره کار کنه تازه پسره تو اتاقش دوربین گذاشته میدونین چیه امسش؟؟تروخدااا بگینننن
۱ سال پیشسمانه
00حاجی برگام ریخته یجور قضیه پیچیده س هزار تا سوال تو مغزمه که میخوام به جواب برسن کاش زودتر خیلی چیزا معلوم بشه اینکه چرا آیدین از یاشار خوشش نمیاد یا کی ایاز خودشو نشون میده یا آخرش چی میشه🥺🥲و ....
۱ سال پیشکژال
60رمانش خیلی قشنگه ولی احساس میکنم خیلی طولانی شده من دوست دارم آیلی بره شهر تو شهر اتفاقای خفن بیفته
۱ سال پیشسارا
۲۵ ساله 146🫤از پسرای مغروری ک راحت احساساتشونو نمیگن خوشم نمیاد
۱ سال پیشHeli
90قهر کردددددد.🥺
۱ سال پیشمزدور
310هی هی.چرا کسی رو کلمه«زندانی»فوکوس نکرد؟این کلمه ای نیست که نویسنده الکی بنویسه.آیدین از یاشار بدش میاد.هاروارد قبول شده نرفته.جمله:تو آزادی که بری.اصرارش به بودن آیلی.بیرون نیومدن از عمارت.پازل سختیه
۱ سال پیشاسرا
79آیلی خواهرآیدین حساسهای اونها دوست داشتن نامفهوم مثل خواهربرادری
۱ سال پیشماها
98بنظرم اگ آیلی بره خیلی جالب تر میشه!
۱ سال پیشمترسک
70بچم قهر کرد😑
۱ سال پیش
عالی
00خیلی خوبع