پارت ده

زمان ارسال : ۴۵۲ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

پلک هایم را آرام باز کردم اما به محض دیدن شخص رو به رویم جیغ بلندی زدم.
دست هایم را جلوی بدنم گرفتم و داد زدم:
-تو واقعی نیستی، توهمی گمشو گمشو.
خنده کنان با سری پایین رفته و چشم هایی خیره روی من جلو آمد. هیچ چیزی نمی گفت!
با پا لگدی در هوا زدم که ناپدید شد.
نفس زنان دستم را روی قلبم گذاشتم و گوشه ی حمام نشستم.
جرعت نمی کردم پلک بزنم مبادا دوباره پدیدار شود.
صدای بو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ماریا

    00

    به به چنقده خفن🥰😍🤩وای تا فردا من چیکار کنم آخه😂😢😢🥀نمی دونم چرایه حسی بهم میگه دیار قراره بدجوری دخترمونو اذیت کنه🤔🤔🤔خسته نباشی حدیث جون❤️❤️❤️❤️🤩😍🙏🏻🌹😘

    ۱ سال پیش
  • حدیث افشارمهر | نویسنده رمان

    ای جان دلممم♥️❤️

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.