سوگند به دست هایت ( جلد دوم رمان آخرین بوسه ) به قلم میم.الف (مهسا ٩٣)
پارت بیست و پنجم :
مامان:
-ای بابا! خب چرا این همه طول کشیده؟مگه جز مریضای اورژانسی نیست؟
بهزاد:
-سمانه خانم همش چند ساعت نیست رسوندیمش بیمارستان. به امید خدا تا یکی دو روز پیدا میشه....
با قدمای آروم راه افتادم که برم، مامان خودشو ر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ژیلا
00عالی بود مرسی