تو را در خواب هایم دیدم به قلم فرگل حسینی
پارت دوازده
زمان ارسال : ۴۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه
حرف هایم هنوز تمام نشده بود که صدای گریه اش بلند شد.
با دست شانه هایش را تکان دادم وبا لحن آرامی گفتم:
_خیلی خب گریه نکن،این حرفارو فراموش کن ،اینا همشون شوخی های مسخره بودن،خب دلت میخواد با این وضعیت بغلت کنم؟
سوالی به او نگاه کردم.دست از گریه کردن برداشت وسرش را به نشانه بله تکان .
_یعنی اشکال نداره اگه خیس بشی.
_نه.
_ای بر پدرت....
به گفتن ادامه حرفم در ذهنم اک
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
فرگل حسینی | نویسنده رمان
ممنون لیلی جانم😍
۱ سال پیشلیلی
00قلمت***عزیزم
۱ سال پیش40فاطمه
00عالییییییی ❤❤❤❤ دست طلا فرگل جان فقط پارتها زیاد کند لطفا منتظر پارت هایبعدیهیتم بی صبرانه ❤🌸🌷
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
ممنون عزیزم،قدردان نگاهت هستم،خوش بشینه به دلت💚😍
۱ سال پیشریحان
20خیلی جالبه وعالییی❤
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
ممنون😍
۱ سال پیشسارای
۲۹ ساله 30سلام وخسته نباشی😘، بخوام راستشو بگم اولای رمانتو دوست نداشتم، ولی این پارت منو جذب خودش کرد👍موفق باشی❤❤
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
ممنون که مطالعه کردی وخوشت اومده عزیزم❤️
۱ سال پیشرزا
20من رمان های درام را نمی خونم روحیه ی بسیار حساسی دارم اما این رمان را با وجود درام بودنش دوست دارم بخونم امیدوارم پیشمان نشم بسیار زیبا وعالی می نویسی عزیزم قلمت ماندگار گلم
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
بابت گذاشتن نظرت ممنون💚🤩
۱ سال پیشآلیزه
30سلام میشه زود به زود پارت بذارید،خیلی شگفت انگیزه رماناتون
۱ سال پیشفرگل حسینی | نویسنده رمان
پارت گذاری روزهای زوجه،سعی میکنم تعداد پارت هارو بیشتر کنم عزیزم🤍
۱ سال پیشاسرا
30عالیه
۱ سال پیش
لیلی
00خیلی عالی عزیزم،قلمت سبز